چد روز پیش رفته بودم نزد رفیقم که بدلی جات فروشی داره.رفته بودم سر بزنمش.داشتیم خوش و بش می کردیم که یه خانم آمد و در حالی که به رسم مهدی شهریها از پشت چادر فقط یه چشمش پیدا بود پرسید آقا پنج چوب دارین.من توجه ام جلب شد و دوستم گفت نه نداریم خانم.ازش پرسیدم محسن پنج چوب چیه؟
محسن مستقیم تو چشمام نگاه کرد و گفت :
پنج چوب یه چیزیه که می گن امام حسین تو کربلا زیر لگام اسبش برای قشنگی به رسم اون زمان بسته بودن. اینا اعتقاد دارن برکت میاره خونه.
حتما اجاره خونش مثل من چند ماه عقب افتاده بوده!
****************************
یکی از دوستام که مهندس کشاورزی تشریف دارن والان گردن کلفتیه می گفت وقتی سد کرج رو زدن بعد از یکسال کشاورزای اون منطقه جلوی اداره آب اون زمان جمع شدن و تحصن کردن و حرف حسابشون این بودکه از زمانی که برق این آب رو با این سد گرفتین محصولات ما کم شده و درختها دیگه محصول خوب نمی دن.
****************************
تو قم همین چندی پیش داشتن برای کربلا زری می ساختن (14میلیارد تومن
و در مرحله جوشکاری و پرداخت بود که مردم میامدند و روش دخیل و قفل و پارچه سبز می بستند.فکر کنم به خاطر این بود که دیگه این همه راه نرن و پول خرج کنن.
و پیمانکارش هر روز دردسر داشت و دعوا.
***************************
رفته بودم سیرجان یه چیزیش خیلی جای تعجب داشت هر چی فکر کردم نفهمیدم .قبر زنها از مردها جدا بود.یعنی اولین تفکیک جنسیتی در کشور در سیرجان بوده.فکر کنم در سیرجان در مرده ها بعد از مرگ بعضی غدد همواره به فعالیت خود ادامه می دهند.
نظرات شما عزیزان:
+
| نوشته شده توسط: مهران حافظی
در: سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:,| نظرات :
|